زهرا کوچولوزهرا کوچولو، تا این لحظه: 10 سال و 10 ماه و 29 روز سن داره

/خندونک خونمون/

دیگه هیچی نمیدونم

1392/5/27 17:57
1,511 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دوستان گلم

راستش چند روزه خیلی اتفاقا داره عذابم میده و طاقت تحملشو ندارم

بخاطر همینم امروز 27/5/92    ساعت 17:59    تصمیم گرفتم تا اطلاع ثانوی وبلاگ نازگلم رو تعطیل کنم

یعنی کلا اینترنتمو میخوام جمع کنم

پسندها (1)

نظرات (26)

مهسا مامان صدرا جونی
28 مرداد 92 10:52
ای بابا....چی شده بابای زهرا گل؟
مامانی کسرا
28 مرداد 92 16:35
واااااااااااااااا؟ حالا ما بعد از دوسال یه چند وقت بریم طبیعیه شما که هنوز نیومدین دیگه چرااااااااااا؟ شما که تازه شروع به نوشتن کردید! چیزی شده؟
بانوی مهر.
28 مرداد 92 23:01
ای بابا اقای پدر شروع نکرده تعطیل کردی.اون موقع که شروع کردی باید پیه همه چیو به تنت میمالیدی.در ضمن پدر ومادردختری به نام زهرا باید مصمم استوار ومقاوم در برابر سختیها وناملایمات زندگی باشند وگرنه خداوند به انها لیاقت پدر ومادر بودن زهرا را عطا نمی کرد
فاطمه مامان زهرا مسافر كربلا
29 مرداد 92 0:46
نمي پرسم چرا رفتين ؟ چون صلاح مملكت خويش خسروان دانند. اميدوارم هر جا هستين سالم و خوشبخت باشين . من همچنان به شما و آبجي نازتون سر خواهم زد , ايشالا يه روز با يه عالمه خبرهاي خوب براي ما برگردين .دلمون براتون تنگ مي شه . خدا نگهدار
مامان آروین
29 مرداد 92 4:49
عزیزم خیلی نگرانتم زندگی همینه باید تحمل کرد باید ساخت باید جنگید باید خندید باید از اون چیزی که داریم و نداریم از خدای خودمون شاکر باشیم . ایشالله بزودی اتفاقهای خوب و خوشی در انتظارتونه . ناامید نباش . صمیمانه برات از ته دلم عاجزانه خالصانه دعا میکنم که به اونچه دلت رو شاد می کنه دست پیدا کنی . منتظر حضور گرم دوباره ات هستیم .
میم مثه محیا
29 مرداد 92 11:49
انشالله ک چیز مهمی نباشه و دوباره ب خانواده ی نی نی وبلاگیها بپیوندید دلمون برای زهراگلی تنگ میشه
مامان محیا
30 مرداد 92 16:19
آخه این چ کاریه زهرا گلی به بابات بگو یه ذره به فکر ما باشه.میاد عکساتو میزاره دل مارو آب میکنه مارو عاشق شما میکنه بعد میگه وبلاگ تعطیلهدل من به شور افتاد فقط بگید این اتفاقات واسه ی کیه؟ خداحافظی کردن ازت سخته .ولی چاره چیه ؟اینم نظر ابایی دیگه امیدوارم هرکجا باشید خوش و سالم باشید ولی بدون تا ابد دوست داشتنت در قلب خاله محفوظه .وقتی محیا بزرگ بشه از تو واسش میگم .اینم هزازان بوسه نثار نازنینم
مرجان مامان آران
31 مرداد 92 11:24
اااچرا مگه چی شده
میم مثه محیا
9 شهریور 92 22:43
سلاااام زهراگلی/خوبی خاله جون؟دلمون واست تنگ شده/زودی بیا عکس جدید بذار ببینیم عسلکمون چقد بزرگ شده
ال ای سفیدبرفی
13 شهریور 92 1:06
چرا مارو از دیدن عکسای زهرا جون محروم می کنید نمی گید دلمون براش تنگ می شه ؟
ال ای سفیدبرفی
17 شهریور 92 21:07
سلام گلم اولین روز دخترت مبارک
ماما ن ارمیا
21 شهریور 92 16:45
بابای زهرا مارواز دیدن عکسای زهرا جون محروم نکنید بهش عادت کرده بودیم هرروز بهش سر می زدیم .چند تا از عکساشو بذارید ببینیم /رمز بذارین به عکسا . زهرا خاله هات منتظرن .زودی برگرد
ال ای سفیدبرفی
21 شهریور 92 16:49
به قول کمال خجندی شاعر تبریزی ما را گلی از روی تو چیدن نگذارند چیدن چه خیال است که دیدن نگذارند زهرا جون دوست داریم چه ببینیمت چه نه همیشه به یادتیم راستی پسر عموی باباتون که فوت کرده بود قرار بود دوباره بچه داربشن ،بچه شون متولد شد ؟؟؟؟؟؟؟؟؟
آرادجون و آیساجون
23 شهریور 92 1:07
سلام . اتفاقی افتاده که به طور ناگهانی این تصمیم رو گرفتید. در هر صورت دکمون براتون تنگ میشه امیدوارم روزی دو باره به ما بپیوندید
ال ای سفیدبرفی
2 مهر 92 0:23
ای بابا پس چرا برنمی گردین دلمون برا زهرا یه ذره شده
مامان محیا
3 مهر 92 10:41
زهراجونی حتما حالا بزرگ شدی وای دلم ضعف رفت برای دیدن عکسات
مامان ارمیا
7 مهر 92 22:09
به قول سهراب :زندگی آب تنی کردن در حوض چه ی اکنون است .گذشته رو بیخیال بشین و برگردین .زهراجو نمو نم ببوسین
مامان آروین
19 مهر 92 12:02
ملوسک من دختر شیرین و دوست داشتنیه من روزت مبارک عزیزم انشالله کودکیت پر باشه از سلامتی و شادی و خنده و بازی دلمون برات تنگ شده هاااااااااااااااااا بدون که منتظر حضور گرمتون هستیییییییییییییییییییییییییییییییییم
میم مثه محیا
13 آبان 92 8:11
سلام حالتون خوبه؟ واقعا دلم واسه زهراسادات خانوم تنگ شده خیلی دوست دارم ببینم توی این مدت چقدر خانوم و بزرگ شده یادمه اونموقع تنها نی نی بود ک از محیام کوچیکتر بود و دیدن عکساش برام بینهایت شیرین بود امیدوارم هرجا هستید خوش و سلامت باشید و زودتر برگردید
مامان محیا
6 آذر 92 1:47
حتما حالا واسه ی خودت خانمی شدی وای که چقدر دلم واست تنگ شدههنوز هم توی قلب من جا داری هنوز اسمت جز اولین لینک های وبلاگمهحداقل اگه پست جدید نمیزاری بیا به وبلاگمون و برام کامنت بزار
مادر کوثر
18 آذر 92 16:48
شما هم که تعطیل کردین
مریم
28 آذر 92 19:48
طراحی حرفه ای وبسایت با پی اچ پی ، فروشگاه اینترنتی ، سیستم های مدیریت محتوا و انجمن سازها با قیمت مناسب http://www.osmandesign.ir عثمان دیزاین
مامان محیا
8 بهمن 92 1:11
بالاخره یه خبری ازتون شدتورو خدا فقط یه عکس از زهراجون بزار به خدا دلمون ضعف رفتحتما بزرگ شده الهی من قربونش برم
میم مثه محیا
26 اسفند 92 22:39
کاش تقویم ما ادما یه جور دیگه بود عیدمون رنگ قرمز ماهی وسبزی سبزه نبود خونه تکونی ولباس جدید نبود عیدمون لحظه ای بود که می تونستیم دل بشکنیم اما نشکستیم عروسیمون لحظه ی پیوند عقل ودلمون بود تولدمون به دنیا اومدن انسانیتمون بود مرگمون پایان یه قصه ی حماسی بود نه یه داستان غم انگیز تکراری دلم یه تقویم بدون تاریخ شمسی وقمری ومیلادی می خواد عید دلتون پیشاپیش مبارک
میم مثه محیا
26 اسفند 92 22:40
زهراگلی زودی بیا یه عکس خوشگل بذار دلم میخواد روی ماهتو بببینم
انا
10 خرداد 93 2:21
سلام من شهریور مامان بزرگ میشم امشب برا اولین بار وبتونو دیدم عالی بودیه سالگیش مبارک لطفا عکسای تولدشو بذارین