زهرا کوچولوزهرا کوچولو، تا این لحظه: 10 سال و 10 ماه و 30 روز سن داره

/خندونک خونمون/

روز هشتم

1392/3/22 14:43
554 بازدید
اشتراک گذاری

سلام

امروز ما به یه کشف جدید در مورد سیده زهرای گلمون رسیدیم

اونم اینه که دردونه ما اصلا علاقه ای به به کمر خوابیدن نداره

و فقط دوس داره به پهلو بخوابه

با دیدن عکساش شما هم متوجه میشید

در ضمن از اونجایی که صفحه اصلی وبلاگ خیلی خیلی سنگین شده بود عکس هارو توی ادامه مطلب میذارم


پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (21)

مامان بردیا
23 خرداد 92 17:49
ای جانمممممممم.تولدش هزارررررررررررران بار مبارک.
مامان بردیا
23 خرداد 92 17:49
به ما سر بزنین.با تبادل لینک موافقید؟؟


حتما. باعث افتخاره
مامان بردیا
23 خرداد 92 17:50
به خاط دایی زهرا کوچولو خیلی متاسفم.خدا رحمتش کنه و به خانواده اش صبر بده


ممنون. خدا بیامرزه رفتگانتون رو
علی علوی
24 خرداد 92 19:58
سلام تازه از تهران برگشتم وبلاگ زهرا ساداتو دیدم مبارک باشه



سلام پسر عمه ی سرباز تپل مپل لاغر کرده خودم
ایشالا بچه ی خودت
ممنون که اومدی
مامان کوثری
24 خرداد 92 20:48
ببخشید راستی شما لامرد زندگی میکنید ؟
آخه من خودم بچه لارستانم ولی بعد ازدواج اومدم بیرجند
راستی خیلی از حادثه ای که برای دایی زهرا جون پیش اومده ناراحت شدم خدا صبر بده همسرش و خانواده محترمتون رو خیلی سخته من که اصلا نمیتونم تحمل کنم انشاالله که خدا تو همه مراحل سخت زندگی نگهدار بچه اش باشه

بله لامرد زندگی میکنیم
خوشبختم
خیلی ممنونم. خدا بیامرزتش و همچنین بیامرزه رفتگان شمارو
انشاالله
مامان کوثری
24 خرداد 92 20:49
راستی دختر نازتون خیلی چهره آشنایی داره انگار خیلی وقته دیدمش
مامان حنانه زهرا
24 خرداد 92 21:01
خدا داییشو رحمت کنه خیلی ناراحت شدم
گل دخترمون که یدونس حتما مامانوباباشو میفهمه


ممنون
همچنین خدا رحمت کنه رفتگان شما رو
ایشالا
عمه حدیث خوشگله
24 خرداد 92 23:32
سلام قدم گل دخترتون مبااااااااااااااااارک ، خداوند دایی زهراخانم رو رحمت کنه، ناراحت شدم، خداوند صبر بهتون عطا کنه
بابایی زهرای گلم
24 خرداد 92 23:54
پسر جون سلام خودم جواب خودمو بدم ببخشید بابا امروز رای گیری بود نتونستم عکس نوه ات را بگیرم راستشو اگه بخواهی باطری دوربینم تموم شده بود اصلا ....... صبح دوباره میام خدا نگهدارتون


من قربونت برم بابایی
ببخشید
چشم الان میذارم
آخه شب با دخترم میخوایم بریم جشن پارچه بنفش بتکونیم.
جیگرتو بابا بزرگ مهربون............
ما خیلی مخلصیم
بابایی زهرا ساداتم
25 خرداد 92 15:03
ساعت 15 هنوز خبری نشد راستی ادرس عمو جواد هم بده
عمو مجتبی
25 خرداد 92 15:10
سلام... قدم نور رسیده مبارک ... انشا’الله جز’ اولیا’الله و خوبان درگاه خداوند باشد.
سعادت دنیا و آخرت براش آرزو می کنم.


مرسی عمو جون
ایشالا
مامان کوثری
25 خرداد 92 20:36
با سلام طراحی تم تولد و تم های مختلف جشن های کودکان ، طراحی تم جشن الفبا ، طراحی تقویم ، طراحی انواع فریم های کودکانه و هر طراحی دیگه ای که دوست داشته باشین رو با ما تجربه کنید طراحی و چاپ و بسته بندی انواع گیفت های هدیه مخصوص هر جشنی که شما بخواهین http://temparti.blogfa.com/ چاپ همه موارد هم انجام میشود در صورت نیاز چاپ و برش طرح های خودتون هم میتونید به ما بسپارید حتما برای یکبار از وبلاگ من دیدن کنید امیدوارم خوشتون بیاد از نمونه کارهام http://temparti.blogfa.com/
بابایی سیده سادات خودم
26 خرداد 92 2:23
تبریک انشاالله مبارکتون باشه خدا کنه به قولهایی که داده عمل کنه و کمی بداد دل مردمبرسه بخدا ملت ما خیلی خوبند ولی متاسفانه مسولین وقتی که مسول میشن یادشون میره که ......................بگذریم دخترم خوبه ..مامانش هم خوبه عکسشونو نمیبینم ....میبوسمتان شبتان خوش




ممنون بابایی...............

ایشالا
دخترت و عروست هم خوبن
خدارو شکر


عمه هاشمیه
26 خرداد 92 11:34
سلام عزیز عمه قدم نو رسیده رو به شما وخانم گلت تبریک می گم.انشاالله زیر سایه ی پدر و مادر خوشبخت و عاقبت به خیر باشه.زهرا کوچولو خیلی نازه.محمد جان یاد بچگی های خودت افتاد .تو جیگر عمه بودی.زیاد ازت عکس می گرفتم. باید برم عکساتو پیدا کنم.به یاد اولین باری که عمه شدم.خبر وبلاگتو به عمه ها هم دادم. همه سلام می رسونند.قربونت عمه ات


ممنون عمه جان
خیلی خوشحالم که اومدی
سلام منو فاطمه هم به بقیه برسون
ایشالا حتما تشریف بیارید از نزدیک سیده زهرا رو ببینید.
خاله سنا
26 خرداد 92 17:27
مرسی به ما سر زدین ...لینکتون کردیم زهرا جون


ممنون از لطفتون
مامان مهرسا
26 خرداد 92 19:17
سلام بابایی زهرا دخمل گلت رو ببوس . خیلی نازه .
آبجی حنانه
26 خرداد 92 22:48
سلام ممنون از حضورتون با تبادل لینک موافق هستید؟! خدا زهرا جونو حفظشون کنه
مامان امیرحسین
27 خرداد 92 1:08
سلام،ممنون که به ما سر زدید،قدم نو رسیده مبارک باشه،امیدوارم زیر سایه پدر و مادر بزرگ بشه و عاقبت بخیر.خیلی از فوت دایی زهرا جون متاسر شدم.بمیرم برای این پسر قشنگ که باباش این چشمهای قشنگشو ندید،بمیرم که حسرت گفتن و دیدن پدر به دل این کوچولو می مونه.خیلی حالم گرفت.بمیرم خانمش چی کشید.بابای زهرا گلی حتما بهش خیلی محبت کنید،یه جوری،که وقتی بزرگ شد،هرچند هیچکس جای باباش رو براش پر نمی کنه،ولی لااقل بهتون تکیه کنه.بدونه که کسایی هستن که حمایتش می کنن.تنهاش نگذارید.
مامان امیرحسین
27 خرداد 92 2:00
شما هم لینک شدید.
مامان آناهیتا
27 خرداد 92 2:03
ای جانم عزیز خاله قدم نو رسیده مبارک در سایه پدر و مادر بزرگ بشه
مامان آناهیتا
27 خرداد 92 2:08
خیلی کار خوبی کردید از روزهای زیبای کوچولوتون می نویسید اونم از روزهای اول خیلی قشنگه . از رطف من به مادر مهربونش تبریک بگید روزهای خوشی در پیش روتون هست قدر لحظه لحظه شو بدونید