زهرا کوچولوزهرا کوچولو، تا این لحظه: 10 سال و 10 ماه و 23 روز سن داره

/خندونک خونمون/

من برگشتم

1392/4/29 14:50
1,307 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دوستای گل و مهربون

حالتون خوبه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

اول بذارید من از زهرا خانوم به خاطر این چند روز یه عذر خواهی اساسی بکنم

بعد براتون تعریف میکنم کجا غیب شده بودیم

دختر گلم، ببخشید که چندروزی نیومدم سراغ وبلاگت و مرتبش نکردم

ولی الان با یه عالمه عکس اومدم

بابایی فدات شه ناز دار من

خب حالا شما دوستان عزیز

اول که بعد از ده روز فرا رسیدن ماه مبارک رمضان ماه میهمانی خدا رو بهتون تبریک میگم مارو از دعای سر سفره افطارتون بی بهره نذارید

دوم که مجددا بابت این چند روز که نبودم و نتونستم وبلاگ زهرایی رو به روز کنم و به نظرات پر مهرتون جواب بدم عذر میخوام

و بعد از اون که خب باید توضیح بدم دیگه

اول که چند روزی درگیر یه کار بودم و حسابی وقتمو گرفته بود

دوم که دیدم تو این چند روز حسابی بابام صداش در اومد که چرا عکس دخترمو نمیذاری

و منم چون از بچگی آدم سواستفاده کنی بودم چند روزی آپ نکردم تا اینکه بابایی خودش تصمیم گرفت بیاد اینجا پیش نوه اش

بعدش من و زهرا جون و مامانی رفتیم شیراز

هم یه آب و هوایی عوض کنیم هم اینکه بابایی تنها داشت میومد ما بریم جلوش که تنها نباشه

بعدشم که...............

حالا عکسا رو ببینید تا بعدش

 

 

 

           برای دیدن عکس ها لطفا به ادامه مطلب بروید

گل دختر و مامانی و بابایی

تو حرم حضرت احمد بن موسی شاه چراغ

بابا جون و مامانی

گل دخترم که اون گوشه داره زار میزنه

کادوی بابا جون

عصبانیخیلی از دستم عصبانی هستیاعصبانی

وروجک من اونجا چی کار میکنی؟

اینم اندازه گیری بابا بزرگی

قربون اون خنده هات

عـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــاشقتم با با یــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــي

پسندها (1)

نظرات (7)

الهام مامان محیا
29 تیر 92 14:55
سلااااااااااااااااااااااااااام . همیشه در گردش زوشادی.ماشالله به زهرا خانم.راستی زیارت قبول
❤خاله ی امیرعلیُ آنیسا❤
29 تیر 92 15:07
سلااااااااااام.. به به بلاخره تشریف آوردید..! ای جونم زهرا خانومی رو چ بزرگ شده ماشالا هزار ماشالا.. خداروشکر، خوشحال شدم از دیدن عکسا.. معلومه ک این مدتی ک نبودید بهتون خوش گذشته؛ ایشالا همیشه زهراجونم دز کنارِ مامان بابا و بابابزرگِ مهربونش شادُ سالم باشه..
مامان کارن
1 مرداد 92 10:12
سلام همیشه به گردش امیدوارم همواره شادودرکنارهم باشید بعله آقای پدر چی فکرکردید ماهم اینقدربودیم که الان قدرشید داریم
مامان كسري
1 مرداد 92 10:31
خوشحالم كه بالاخره برگشتين ديگه واقعا نگران شده بودم ماشالله زهراخانم چه بزرگ شده عكساشم خيلي خوشكلن مخصوصا اوني كه لباس آبي تنشه
مامان بردیا
1 مرداد 92 13:15
سلام.چه خوب كه برگشتين ما هميشه سر ميزديم و دست خالي برميگشتيم.چه عكساي قشنگي.اندازه گيري هاي باباجون خيلي جالب بود.چه دستاي نازي داره زهرا جون
مامان بردیا
1 مرداد 92 13:16
زيارتتون قبول
ال ای سفیدبرفی
7 مرداد 92 15:16
خوشحالم که برگشتین .زهراتواین چند وقت خیلی بزرگ ونازشده دیگه از اون لباسای نوزادی خبری نیست وپیراهن های خوشگل می پوشه .ابی خیلی بهش میاد .حتما به وبلگ خواهرتونم سر می زنم .