زهرا کوچولوزهرا کوچولو، تا این لحظه: 10 سال و 10 ماه و 23 روز سن داره

/خندونک خونمون/

روز هجدهم

1392/4/2 3:04
1,148 بازدید
اشتراک گذاری

سلام

بعد از یه شب پر کار و پر گریه که زهرا خانوم نذاشت پلک رو پلک بذاریم

امروز من و مامانی با هزار ترس و لرز برا اولین بار زهرا کوچولو رو بردیم حموم

خب خدارو شکر هم ترسمون ریخت هم خیلی راحت حمومش کردیم

بعد از ظهر شاپرک بابا خوابید تا شب

شب که بیدار شد رفتم بغلش کردم و نشستم

داشتم آروم آروم ترانه بابا از معین رو میخوندم


چشماتو وا کن و ببین

ببین که بابا اومده

بابا با یک عروسکه

خوشگل و زیبا اومده

....


که دیدم یه دفعه زهرا خانوم یه لبخند خیلی خیلی ناز زد

خلاصه بعد از اینهمه خستگی این خنده به جرات لذت بخش ترین لبخد زیبایی بود که دیدم

 

تمام خستگی از ذهنم پرید

دیگه گذاشتمش رو زمین و گوشیمو برداشتم ازش عکس بگیرم

وقتی میخواستم ازش عکس بگیرم باز شروع کردم براش همون ترانه رو خوندن

حالا حالتاشو تو این چند دقیقه خودتون ببینید

 

 

 

بقیه در ادامه مطلب

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (16)

مامان محیا
2 تیر 92 2:50
الهی خاله به قربون اون خنده هات بره.کم کم داشتم نگرانت میشدمحالا دخمل گلمون تمیز شد


خدا نکنه خاله ی مهربون
ممنون که اینقد به زهرا خانوم ما لطف داری
از طرف من محیا جونو حسابی ببوس
(مامان زهرا گفت من نوشتم)
بابایی سیده سادات خودم
2 تیر 92 5:11
بابایی قربون اون خنده هات
مادر کوثر
2 تیر 92 8:09
در تمنای نگاهت بی قرارم تا بیایی / من ظهور لحظه ها را می شمارم تا بیایی

خاک لایق نیست تا به رویش پا گذاری / در مسیرت جان فشانم گل بکارم تا بیایی

میلاد گل نرگس پنهان، امید مستضعفان و آخرین امام شیعیان بر شما مبارک


ممنون همسایه مهربون
همچنین این عید خجسته و با برکت بر شما و تمام دوستان خوب وبلاگی زهرا جون و همچنین تمام شیعیان جهان مبارک
چند وقت یه بار میام تو وبلاگتون ولی همچنان بازسازیش نکردید
دلمون برای کوثر خانوم تنگ شده
بازم حتما بیاید
خوشحال میشیم
خاله ی امیرعلی
2 تیر 92 10:29
واااااااااااااای خدااااااا
چ نااااااااااااااااز خندیده؛ ای جوووونم..
عکساش خیلی بامزه و گوگولی بودن؛ ایشالا ک همیشه بخندی زهراجونم..


مرسی خالهههههههههه
مامان کارن
2 تیر 92 12:11
سلام به به قدم نورسیده مبارک امیدوارم نامدارباشه وخوشبخت وخوشحال من با افتخارلینکتون میکنم که بیشتربهم سربزنیم خوشحال میشم شماهم مارولینک کنید


چسم حتما
با کمال میل
بهناز مامی یلدا و سروش
2 تیر 92 14:27
تبریک بابت متولد شدن فرشته زیبا و خند رو .
مامانی کسرا
2 تیر 92 18:07
سلام به مسابقه دعوت شدید تشریف بیارید وبلاگ کسرا
سولاتُ کپی کنید تو وبلاگتون بعد جوابای خودتون رو به سوالها بدبد
موفق باشید


ممنون
حتما شرکت میکنم
بابای پويا كوچولو
3 تیر 92 1:30
سلام به زهرا گلی و بابا و مامان مهربونش بابای زهرا گلی ممنون از اینکه بهمون سر زدی و نظر پر مهرتو گذاشتی و بی نهایت سپاسگذارم که لینکمون کردی ، ببخشید که دیر نظر گذاشتم و از این بابت شرمنده ام منم با افتخار لینکتون می کنم براتون آرزوی سلامتی دارم
مامان محیا
3 تیر 92 12:53
سلام فندق خاله.آخه نمیگی دله خاله واست یه ذره شده


سلام خاله
راستش من چند روزی رفته بودم جزیره لاوان سر کار و به اینتر نت دسترسی نداشتم
واسه همین نتونستم اپ کنم
ببخشید دیگه
بابایی زهرا ساداتم
3 تیر 92 22:30
بابا از لاوان نیومدی دلم واسه دختر گلم تنگ شده


چرا بابایی برگشتم
ال ای سفیدبرفی
5 تیر 92 0:25
راستی چطور عکسای زهراجونو میذارین روش نوشته میارین کج ویه وریش میذارین اگه امکان داره توحد من (خیلی پایین ) تو وبلاگمون تو ضیح میدین البته اگه امکانش هست .مخصوصا اون شعر من نیازم تورو... محشره اون عکس. امروز به دوستم میگفتم تو عصر کامپیوتر ما (من وخواهر دوقلوم ،ماما نارمیا) رفتیم تو قرن هفت وهشت وبه سعدی وحافظ دل بستیم وشدیم یه پا ادیب ولی به هیچ دردی تو زندگی روز مره مون نمیخوره .مام دلمونوخوش کردیم دانشگاه دیده ایم .رتبه خواهرم شش بود مال من ده ولی تو یه وبلاگ بچه ها هنگ گردیم
ال ای سفیدبرفی
5 تیر 92 16:48
توروخدا این نظرات منو بعد خوندن پا ک کنین بهر قسمت وبلاگ زهراسر میزنم میبینم باز اسم ما از اونجا سردر اورد.آبرومون میره میگن چقدر پر حرفه .اگه امکان داره لااقل پنج شش تاش پاک کنین
مامان کوثری
6 تیر 92 9:28
سلام خاله جون.من تو مسابقه نی نی شکمو شرکت کردم.به رایتون نیاز دارم ممنون میشم اگر به من رای بدین و کد 161 رو به شماره 20008080200 اس ام اس کنید. ممنون
خاطرات دخترم
6 تیر 92 10:17
سلام خسته نباشید چه دختر ناز و خانمی با اون عکسای روسری پوشش خانم تر شده ،زهرا خانمم داشته خودشو برای بابا و مامان شیرینتر میکرده با اون گریه هاش ایشالا سلامت باشه و پرنشاط
سجاد
6 تیر 92 19:01
سلام اگه صلاح دونستید به سجاد کوچولو هم رای بدین ... سپاسگذارم از لطف شما
بابایی سیده سادات خودم
8 تیر 92 2:56
من قربونت بابایی این دو روز خیلی گرفتار بودم ببخشید نتونستم تماس هم بگیرم نیم ساعت پیش هم اومدم وتند رفتم انشاالله فردا ظهر زنگ میزنم از علی هم خبر بگیر ببینم چه میکنه خدا حافظ همگی تان